جدول جو
جدول جو

معنی حفظ کردن - جستجوی لغت در جدول جو

حفظ کردن
(شُ دَ)
گرفتن. یاد گرفتن. برکردن. از بر کردن. بخاطر سپردن. توقم. فراگرفتن. نگاه داشتن به ذهن، محافظت کردن. نگه داشتن. نگاهداری کردن. حراست. صیانت. بقو. بقاوت. گوش داشتن. پاس داشتن. ضبط. رجوع به حفظ شود، حفظ کردن از، پائیدن از. (یادداشت مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
حفظ کردن
نگهداری، از بر کردن اوز حالی که شاه از او جوید - همه از بر به جمله بر گوید (سنایی - حدیقه) ورم کردن نگهدای کردن نگاهبانی کردن، بیاد سپردن از بر کردن
فرهنگ لغت هوشیار
حفظ کردن
از بر کردن
تصویری از حفظ کردن
تصویر حفظ کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
حفظ کردن
نگه داشتن، نگاه داشتن، محافظت کردن، از بر کردن، آموختن، یاد گرفتن، ضبط کردن، ابقا کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
حفظ کردن
للحفاظ على
تصویری از حفظ کردن
تصویر حفظ کردن
دیکشنری فارسی به عربی
حفظ کردن
Conserve, Preserve, Uphold
تصویری از حفظ کردن
تصویر حفظ کردن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
حفظ کردن
conserver, préserver, maintenir
تصویری از حفظ کردن
تصویر حفظ کردن
دیکشنری فارسی به فرانسوی
حفظ کردن
kuhifadhi, kudumisha
تصویری از حفظ کردن
تصویر حفظ کردن
دیکشنری فارسی به سواحیلی
حفظ کردن
محفوظ رکھنا , محفوظ کرنا , برقرار رکھنا
تصویری از حفظ کردن
تصویر حفظ کردن
دیکشنری فارسی به اردو
حفظ کردن
সংরক্ষণ করা , সংরক্ষণ করা , ধরে রাখা
تصویری از حفظ کردن
تصویر حفظ کردن
دیکشنری فارسی به بنگالی
حفظ کردن
保存する , 支持する
تصویری از حفظ کردن
تصویر حفظ کردن
دیکشنری فارسی به ژاپنی
حفظ کردن
korumak, desteklemek
تصویری از حفظ کردن
تصویر حفظ کردن
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
حفظ کردن
보존하다 , 지지하다
تصویری از حفظ کردن
تصویر حفظ کردن
دیکشنری فارسی به کره ای
حفظ کردن
לשמור , לשמר , להחזיק
تصویری از حفظ کردن
تصویر حفظ کردن
دیکشنری فارسی به عبری
حفظ کردن
संरक्षित करना , बनाए रखना
تصویری از حفظ کردن
تصویر حفظ کردن
دیکشنری فارسی به هندی
حفظ کردن
mengawetkan, melestarikan, menegakkan
تصویری از حفظ کردن
تصویر حفظ کردن
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
حفظ کردن
อนุรักษ์ , รักษา
تصویری از حفظ کردن
تصویر حفظ کردن
دیکشنری فارسی به تایلندی
حفظ کردن
conserveren, bewaren, handhaven
تصویری از حفظ کردن
تصویر حفظ کردن
دیکشنری فارسی به هلندی
حفظ کردن
conservar, preservar, mantener
تصویری از حفظ کردن
تصویر حفظ کردن
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
حفظ کردن
conservare, preservare, mantenere
تصویری از حفظ کردن
تصویر حفظ کردن
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
حفظ کردن
conservar, preservar, manter
تصویری از حفظ کردن
تصویر حفظ کردن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
حفظ کردن
保存 , 支持
تصویری از حفظ کردن
تصویر حفظ کردن
دیکشنری فارسی به چینی
حفظ کردن
zachować, podtrzymywać
تصویری از حفظ کردن
تصویر حفظ کردن
دیکشنری فارسی به لهستانی
حفظ کردن
зберігати , підтримувати
تصویری از حفظ کردن
تصویر حفظ کردن
دیکشنری فارسی به اوکراینی
حفظ کردن
erhalten, bewahren, aufrechterhalten
تصویری از حفظ کردن
تصویر حفظ کردن
دیکشنری فارسی به آلمانی
حفظ کردن
сохранять , поддерживать
تصویری از حفظ کردن
تصویر حفظ کردن
دیکشنری فارسی به روسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از حفر کردن
تصویر حفر کردن
کندن، فروکندن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حفر کردن
تصویر حفر کردن
Bore, Hole, Pit
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از حفر کردن
تصویر حفر کردن
钻孔 , 挖 , 挖坑
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از حفر کردن
تصویر حفر کردن
wiercić, kopać, kopać dół
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از حفر کردن
تصویر حفر کردن
сверлити , копати , копати яму
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از حفر کردن
تصویر حفر کردن
bohren, graben
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از حفر کردن
تصویر حفر کردن
бурить , копать , копать яму
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از حفر کردن
تصویر حفر کردن
perfurar, cavar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از حفر کردن
تصویر حفر کردن
perforare, scavare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی